Tuesday, October 13, 2009

...

و این هم...یه پایان دیگه و شاید هم ... یه شروع دیگه... کسی چی می دونه؟
"...خیلی رک بگم به نظرم فقط و فقط چیزای بد رو می بینی.این منو عذاب می ده همیشه. اگه من انقدر بدم"
"...کلا ولی قبول دارم.کمتر از قبل هیجان دارم"
هزار بار اینا رو بخون،انقدر بخون که بهت ثابت شه همیشه احمق بودی،احمق احمق احمق... همیشه می خوای آدما رو یه جور دیگه
ببینی،180 درجه متفاوت! چرا؟ چرا؟ چرا؟ اینم آخرین پل بازگشت به زندگی! نه نه نه خواهش می کنم،تو نباید ببری، زندگی ادامه
داره، به حرف آقای خشنودی فکر کن، چشماتو ببند،فکر کن دوباره متولد شدی... لعنتی! چرا نمی شه... چه بلبشوایه تو ذهنم! لعنتی
لعنتی لعنتی...ببند،اون چشما رو ببند...به این فکر کن که همه چی دوباره از نو شروع می شه...به این فکر کن که تو تولد دوباره ات
یکی تو رو همونجوری که هستی می بینه...لعنتی لعنتی،نبر،دوام بیار،تو اون کتابای لا مذهب پس چی خوندی؟ خوب به کارشون ببر،به
آقای خشنودی فکر کن...به حرفش
"دیشب به این قضیه فکر کردم که چی می شد اگه چشمامو می بستم و دیگه هیچ وقت بازشون نمی کردم"
"خشنودی:"ولی من هر بار چشمامو می بندم و باز می کنم فکر می کنم دوباره متولد شدم
همینقدر آسونه،فقط باید چشماتو ببندی...یه دنیای دیگه رو تجربه می کنی...ببند،ببند،ببند...اصلا شاید به این آرزوت هم برسی که دیگه
هیچ وقت بازشون نکنی...هنوز هم آرزوته؟می ارزه؟زندگی می ارزه یا مرگ؟لعنتی...چرا مستوره امشب این اس ام اسو داد؟
"سرنوشت بشر پوچ و بی معنی است،اما رستگاری و خوشبختی فقط در همین جهان ممکن است و بس"
ممکن است؟ آره ممکن است...ولی نه،از کجا مطمئن باشم؟ لعنتی لعنتی لعنتی...فقط اون چشما رو ببند...یا دوباره متولد می شی یا...با
...موندن تو این گنداب،مرگ رو دوباره و سه باره و ده باره تجربه می کنی

4 comments:

Anonymous said...

.
.
...

Anonymous said...

salam vaghean daghon az in donyaye sagiiiiiiiiiii

aida said...

salam jaleb neveshti man az in donya badam miyaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaad

BoF said...

depsorde sarae inja:))
trip khodkoshie daste jami konin mesle dolphina:D